از بطن هرآنچه برای موسیقی مُهیا شده بود، سر زد و خاطره بسیار برای نسلها ساخت که همچنان ورد زبانها و دورهمنشستنهای ایرانیان است. در خانوادهای مذهبی و متعصب در محلهی خانیآباد تهران به موسیقی دلبسته شد. از مراسم عروسی برادر بزرگش که به رد منحنی سفید مضرابهای نوازندهی سنتور، «سلمکی»، که برای گرم کردن مجلس دعوت شده بود، شیفته شد و سنتور را به عنوان ساز اصلی انتخاب کرد. برخلاف تمایل خانواده و با وساطت یک دوست به «محمود ذوالفنون» معرفی شد و از میان دو پیشنهاد برای انتخاب معلم موسیقی، «حسین صبا» را برگزید. پس از چندی شاگرد «سنجرفی» شد؛ کسی که در بنگاهش آواز، سنتور و رانندگی درس میداد و معاملات ملکی داشت. پس از اولین اجرایش در رادیو نیروهوایی در چهارده سالگی با راهنمایی دوستی، «محلوجیِ» اهل رشت، که توانایی او را دریافته بود به «ابوالحسن صبا» معرفی شد. دوماهی پس از شاگردی صبا، از پرداخت «حقوق کلاس» معاف شد و صبا او را به دستیاری کلاس سنتورش گماشت؛ صبا در ناصیهاش روزهای درخشانی دیده بود. شاگردی «عبدالله دوامی» و «حاج آقا مجرد ایرانی»، تدریس در کلاسهای شبانهی هنرستان موسیقی به جای «فرامرز پایور» در هنگام تحصیل پایور در انگلستان و سپس کلاسهای روزانه، سرپرستی یکی از ارکسترهای هنرهای زیبا، تأسیس گروه شهناز که نامش را از حضور جلیل شهناز در گروه وام گرفته بود، و تربیت سه شاگرد شناختهشده: «اسماعیل تهرانی»، «اسماعیل واثقی» و «مجید کیانی»، آثاری چون «رنگ رونما» و تنظیمی از «به زندان» اثر «ابوالحسن صبا» و برپا کردن برنامهی «گلهای غربت» در آمریکا، که هر موسیقیدانی را برای ثبت در تاریخ بسنده است، او را آنچنان بسنده نبود و از گوشهی شانه همیشه، با تواضعی پسزننده به آنها مینگریست. او صاحب ترانههایی بود که زمزمهی روز و شبِ طبقهی متوسطِ خوگرفته به زندگیِ شهری شدند؛ طبقهی اجتماعی سُتُرگی که هنوز آن زمزمهها را در جان فرزندانش جاری میکند و سعی دارد راهی باز کند به آن شادمانی بیدلیل، به آن فراغت محض از تنهایی انسان و طبع و طبیعتاش: ترانههایی چون «سوغاتی»، «بیا بنویسیم» یا «نامهربان». حیدری از موسیقیِ کلاسیکِ ایرانی بیرون زد امّا اگر ما قیچیبهدست، ریشههای خود را دائم نمیزدیم، امروز از ساختهها و تجارب او و مانندهای پُرشمارش در دهههای گذشته، کلاسهای پُرشماری برپا کرده و موسیقی مردمپسندِ سرِپاتَری دستوپا کرده بودیم.
حیدری چند ماهی پس از بهمن ۱۳۵۷ به ایتالیا و سپس به آمریکا مهاجرت کرد، همچنان فعال ماند و تا روزهای آخر ملودی پرداخت.