شاید هیچ غیر موسیقیدانی در ایران چندان سر از کاری که یک رهبر ارکستر میکند، در نیاورد. گاهی تخیلات عجیبی را از کار رهبر ارکستر شنیدهام: رهبر با دستانش نتها و ریتم را برای همهی اعضای ارکستر میکشد!!! یا مثلاً اگر رهبر نباشد همهچیز در اجرا بههم میخورد. یا مثلاً نوارندهها چه طوری همهی علامتهای رهبر را تشخیص میدهند و از آن جالبتر: اگر رهبر آهنگ را به نوازندهها منتقل میکند پس چرا نت جلوی نوازنده هست؟ واقعیتش این است که نه! هیچکدام از این اتفاقات در فهرست کار و تخصص رهبر نیست و با اتفاق افتادنش هم شیرازهی ارکستر بههم نمیخورد.
ارکستر سمفونیک تهران بدون رهبر اجرا شد
به یاد بیاورید همین چند سال پیش را که رهبر ارکستر سمفونیک تهران در هنگام اجرا به دلایلی سن را ترک کرد، نوازندگان با اجرای قطعهای بدون رهبر به کارشان ادامه دادند.
وظیفهی رهبر ارکستر
اما اگر بخواهم شمایی از ماجرای کار رهبر خلاصهوار بنویسم باید بگویم که ارکستر و نسبتش با رهبر بسیار شبیه نسبت مردم یک جامعه با رهبر سیاسی آن جامعه است. یا مثلا کاری که یک مربی ورزشی با تیم انجام میدهد. حضور یا عدم حضور رهبر یا مربی در بزنگاه و کارزار انجام شدن جزییات نه تعیینکننده است و نه لازم. از همه مهمتر آنکه تیم یا جامعه با نبود مربی یا رهبر از انجام کار وا نمیماند اما در دراز مدت و تمرین و استراتژیها به او نیاز دارد.
رهبر نتنوشتی (پارتیتور) را جلوی چشم دارد که خطوط همهی سازها زیر هم نوشته شده و اتفاق در حال وقوع هر لحظه در طول موسیقی بر آن ثبت شده است:
در حالیکه هر نوازنده نت مخصوص به ساز خودش (پارت) را روی پوپیتر جلویش میبیند که به آن پارت میگویند:
کار رهبر تمرین دادن ارکستر برای رسیدن به اجرایی درست و قابل قبول از یک قطعه است؛ رهبران حرفهای احتمال دارد به تقسیری منحصر به فرد حتا از یک قطعهی بسیار شنیده شده و آشنا برای گوشهای حرفهای برسند. برای درک این روند کافیست دو اجرا از یک قطعه ( مثلا کنسرتوی پیانو شماره ۵ بتهوون به رهبری فون کارایان و لئونارد برنستاین) گوش فرادهید.
اگر حتا موسیقیدان تازهکاری هستید با مطالعهی پارتیتور و شنیدن و یا دیدن همزمان نسخهی تصویری یا صوتی قطعه، میتوانید فرآیند هیجانانگیز، آموزنده و منحصر به فردی را تجربه کنید.
[این یادداشت از وبلاگ رادیو ردیف در ویرگول رونوشت شده است.]