تاثیر آموزش در سایهی استمرارِ فراگیری با منابع آموزشیِ مناسب چیزی نیست که در پشت دیوارهای یک خانه، مدرسه یا یک دورهی تاریخی حبس یا تمام شود. آگاهی نتیجهی آموزشِ صحیح و لازمهی مسئولیتپذیری برای ساختن زندگی بهتر و تدوام تمدن است.
نام بیبی خانم استرآبادی تداعیگر مبارزه برای تاسیس نخستین دبستان دخترانه به شکل امروزی است. ادامهی حیات آموزشی دختران امروز ایران تداوم مدرسهی بیبیخانم استرآبادی است که بعدها به وسیلهی دخترانش خدیجهافضل و مولود وزیری و زنان همفکر آنها ادامه پیدا کرد. او که از زنان نویسنده در دوران مشروطه بود آموزش را برای دختران و پسرانش یکسان میخواست اما خواندن و نوشتن تنها میراث و انتخاب او برای فرزندانش نبود، اهمیت آموزش، آگاهی و تلاش بر استمرار آنها برای ساختن فردایی بهتر یک جریان فکری بود که شاید بتوان گفت مهمترین میراث او برای فرزندانش از جمله علینقی وزیری بود.
علینقی وزیری، پروردهی نهضت علمی و ادبی مشروطه
دورهی مشروطه در زندگی علینقی وزیری بهمعنای لمسِ آموزگاری مادر برای خواندن و نوشتن، مشاهدهی مبارزات و اعتقاد راسخ مادر در امر آموزش، حمایت شدنش توسط مصطفیقلی خان صمصامالملک «بیات» برای ادامه تحصیل در دورههای دانشگاهی موسیقی در اروپا، دیدن جمعهای هنرمندان و نویسندگان در خانهی پدریاش و مشاهدهی عطش و تلاشی جمعی برای دوباره ساختن ایران است. بیراه نیست اگر از چنین تجمیعی چُنان شیفتهی پرکار و چندبُعدیای در موسیقی ایرانی دیده شود.
روحالله خالقی در جلد دوم «نظری به موسیقی» در فصل نوزدهم، ذات انسان را جستجوگر و ترقیخواه میبیند و مطرح میکند نو شدن فکر انسان و تغییرِ زندگی ناگزیر از دیدن و شنیدن مخالفتهایی متاثر از افکار و آثار گذشتگان نیست. نیز دربارهی موسیقی ایرانی مینویسد:
در کشور ما چنانکه گفتیم قرنها هیچ گونه تجددی در علم و صنعت پیدا نشده بود تا آنکه موجبات این نهضت علمی و ادبی در اثر پیدایش حکومت ملی از آغاز دورهی مشروطه شروع و راه پیشرفت باز شد […]
انتخاب جایگزینهای فارسی برای اصطلاحات موسیقی
این دوران و تلاشی که در موسیقی ایرانی آغاز شده بود با نام فعالان متعددی همراه است که یکی از شناختهشدهترین آنها «وزیری» است. تئوری وزیری شناخته شده و در طی سالها و در دیدگاهها و منابع متعدد استفاده یا نقد شده است اما در مصاحبهای از فرامرز پایور زاویهی دیگری از نگاه وزیری در تالیف تئوری برای موسیقی مطرح میشود که بیش از دریافت و تدوین مبانی فنی موسیقی است. فرامرز پایور:
عرض کنم که من معتقدم آقای وزیری واقعا یک موهبت بزرگ برای موسیقی بود. ایشان تحصیلات ادبی زیاد داشت. یعنی در ادبیات استاد دانشگاه بود […] یکی از محاسن دیگر ایشان که امروزه پی بردهاند این است که چقدر لغتهای فارسی استعمال کردهاند؛ مثلا فرض کنید برای پردهها که [بهنام] تُنیک، رو-تُنیک، مدیانت، دومینانت و… اینها [شناخته میشوند] کلمات فارسی زیبا و بسیار قشنگ گذاشتهاند. تا یک آدمی تحصیلکرده نباشد نمیتواند این کار را بکند؛ پرده، رو-پرده، میانین ، نمایان، رونمایان، هنگام… [ببینید] این اسامی چقدر فارسی و چقدر زیبا هستند. انتخاب این کلمات کار هر کسی نبوده است ببینید چقدر این شخص ذوق داشته است که این کار را کرده است […]
سادگی و فراوانیِ استفاده از کلماتی چون «شاهد»، «ایست»، «کُرُن» یا «سُری» {۲} امروزه آنقدر برای ما بدیهی و مفهوم شده است که شاید خواندن یک جمله از کتابی قبل از ثبت چنین کلماتی برایمان بسیار سخت باشد.
مهدیقلی هدایت در کتاب مجمعالادوار نمونههایی از این ترجمههای اولیه را ارائه کرده است که در آن معادلهایی چون «مایه»، «برمایه»، «وسطی»، «فائقه سفلی»، «فائقه»، «فائقه علیا»، «حسّاس (رابط)» و «ذوالکل» برای درجات گام نوشته شده است.
و یا این جمله که کافی است کلمهی « فرود» با «مَحَط» و « بهطرف اَثْقَل» با « بهطرف بَم » جایگزین شود{۱}:
قبل از این کتاب هم هدایت ردیف میرزاعبدالله به روایت صلحی را نتنویسی کرده بود که برای ثبت ِ فواصلِ، اصطلاحاً، ربعپردهای مجبور به حاشیهنویسی به فارسی در کنار نتها شده بود.
این واژهگزینیهایِ درست از سوی وزیری اسباب پذیرش سریعترِ این اصطلاحات در بین اهالی موسیقی را در حال و هوای آنچه خالقی «نهضت علمی و ادبی در اثر پیدایش حکومت ملی از آغاز دورهی مشروطه» مینامد رقم زد و اسباب نوشتن و ترجمه و در نتیجه تأمین هرچه بیشتر منابع آموزشی و اسناد مکتوب شد.
سواد ادبی در عین توانایی اجرای موسیقی
اهمیت این سواد ادبی همراه با دانش و توان اجرای موسیقی را فرامرز پایور چنین مطرح میکند:
«[وزیری،] استاد موسیقی بود که همه به او ایمان دارند. تمام ردیفهای میرزاعبدالله را از حفظ زده بود. [ردیف] میرزاحسینقلی را زده بود و ردیف را بسیار خوب میدانست و سوم اینکه تحصیلات موسیقی غربی کرده بود. ما بزرگترین استادانمان یا سواد خوب نداشتند یا تحصیل موسیقی غرب نکرده بودند. آنهایی که تحصیل موسیقی غرب کرده بودند موسیقی ایرانی را خوب نمیدانستند، آنهایی که ادبیات را خوب میدانستند موسیقی خوب نمیدانستند یعنی این سهتا در این فرد جمع بود.
[وزیری] با این عوامل که در اختیار داشت و در حد نهایت هم داشت توانست موسیقی ما را که علمی، نه اینکه علمی نبوده باشد، بلکه روی کاغذ بیاورد و اینها را منظم و مرتب کند بهطوری که قابل استفاده برای نسلهای بعدی باشد. نمیدانند یا نمیخواهند قبول کنند که آنچیزی که ما امروز داریم از زحمات و کوششهای این مرد است که زحمت کشید و اینها را برای ما روی کاغذ آورد.
واقعا ایشان در موسیقی ما خیلی زحمت کشیدند و کتابهای دیگری هم که نوشتند آن «زیبایی شناسی» که نوشتهاند و یا کتابهای دیگر؛ اینها تمام کمک بوده است به فرهنگ موسیقی مملکت که امیدوارم در آینده کسانی باشند که [اینها را] جمعآوری کنند.»
تلاش وزیری برای ایجاد مدرسهی موسیقی را نیز شاید بتوان بخشی از همین تفکر دانست. سامان دادن به تلاشها و جمع کردن همفکران و هنرمندانی که یک جریان سازنده و پویا در موسیقی ایرانی بسازند.
منابع
- مصاحبه با فرامرز پایور، احمدرضا احمدی، اهدایی مهرداد دلنوازی، آرشیو اختصاصی خانه پایور، تهران.
- نظری به موسیقی، بخش دوم، خالقی روحالله، انتشارات صفیعلیشاه، تهران.
- نوبت سوم مجمعالادوار، هدایت مهدیقلی، چاپ سنگی، نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی ایران، ۱۳۱۷.
پاورقی
{۱} متن تصویر: قاعده آنست که محَط آواز مایه آواز است و گاهی همان محط پایه دایره است چون در ماهور لکن غالبا پایه به یکدو نغمه بهطرف اثقل افتد و مایه هر آواز از خاتمه شناخته شود.
{۲} کُرُن و سُری معادل ابجدی اسم وزیری یعنی علینقی هستند که ضمن استفاده از ابجد تبدیل به امضای خلاقانهی وزیری در طراحی و ثبت این علائم نیز شده است.
نگاه درست
این نگاه در ساختاراجرایی و ارکسترهای سازهای غربی و ترکیب با ساز ایرانی باید نمو د پیدا کند . نوازندگان سازهای غربی(ویلن ، التو ویلنسل ، فلوت ، ابوا و …..) که قدرت ملودیک بیشتری دارنند باید در این ساختار توانایی لارم را کسب کنند ، بخش اعظم موسیقی شرق در تزیینات ان نهفته است شاید اهمیت انها از ربع پرده هم بالاتر باشد از این نظر تکنیک های شرقی باید در درجه اهمیت تکنیک های نوازندگان ما قرار گیرد ، این درجه از اهمیت برابری می کند با یادگیری اتودها و تکنیک های غربی، این موضوع بار مسولیت هنرمندان شرق را سنگین تر می کند ،البته که باید سنگین تر باشد ، فرهنگ غنی طبیعتا تلاش بیشتری میطلبد ، اهنگسازان نوازندگان و اهالی هنر ،هر مسیری را طی کنند نهایتا دغدغه زیست بوم خود را خواهند داشت، ناگفته نماند دانش موسیقی غرب بسیار گسترده تر از آن است که مافقط از دانش نت نوبسی ان استفاده کنیم،
دربارهی ترجمهی لغات موسیقایی به فارسی، نقش بسیار مهم افرادی غیر از وزیری در این متن نادیده گرفته است. به عبارت دیگر این انتخاب واژگان معادل، توسط وزیری به تنهایی صورت نپذیرفته است. خالقی در سرگذشت موسیقی ایران نوشته است «بدیعالزمان فروزانفر منزلش در امامزاده قاسم بود. هفتهای چند روز نزد وزیری میآمد و برای ترجمهی لغات موسیقی که معادلی در فارسی نداشت از او کمک میگرفتیم. مفهوم لغت را برایش به فارسی توضیح میدادیم و او که در همان وقت به زبان فارسی و ادبیات آن تسلط کامل داشت، لغت مناسبی پیدا میکرد و ما در جزوهها به کار میبردیم. کمالی هم گاهی میآمد و اظهارنظر میکرد». بنا به اسنادی که موجود است، ارتباط وزیری با کمالی از سال ١٢٩۶ش و ارتباط وزیری با فروزانفر از سال ١٣٠۵ش بر ما آشکار است.بنابر این روایت از خالقی، میتوان گفت بسیاری از این ترجمهها ی پس از ١٣٠۵ش حاصل زحمات فروزانفر و مقدار کمی اظهارنظر حیدرعلی کمالی است.
دربارهی ترجمهی لغات موجود در کتاب دستور تار ( چاپ اول: ١٣٠١ش) نمیتوان با اطمنیان اسمی از فروزانفر آورد؛ زیرا سندی مبنی بر آشنایی آنها پیش از سفر وزیری به اروپا یافت نشده است. اما از آنجایی که با کمالی در آن دوره دوستی داشته، شاید با او مشورت کرده باشد. ولی ردپای علیاکبر خان که کتاب تعریف علم موسیقی نوشتهی لومر را ترجمه کرده(انتشار در ١٢۶١_١٢۶٢ش) در ترجمههای وزیری در این کتاب هویدا است.
به طور کلی از آنجایی که وزیری با ادبای بسیاری در ارتباط بوده، شاید افراد دیگری نیز در این مسیر نقش داشتند که اسمشان در تاریخ این موضوع ثبت نشده است.