مقالات

چند نقطه و نکته درباره‌ی ردیف موسی معروفی و استنساخ فرامرز پایور از این ردیف

عکس موسی معروفی
author-avatar

درباره علی صمدپور

۱۸ خرداد سال ۱۳۴۹ در آبادان متولد شد. او فارغ‌التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه آزاد تهران است. وی موسیقی ایرانی و نوازندگی تار را نزد هنرمندانی نظیر «جهانشاه صارمی»، «سیامک نعمت ناصر»، «هوشنگ ظریف» ، «حسین علیزاده» و «داریوش طلایی» فرا گرفت. او همچنین در زمینه‌‌ی آهنگسازی فیلم و تولید و نشر آثار موسیقی فعالیت دارد. وی از اعضای قدیمی گروه موسیقی «هم آوایان» است.

همانطور که می‌دانیم ردیف موسی معروفی گردآوری او به قصد به دست دادن یک ردیف جامع است (البته با ابهام‌هایی که همیشه این فکر کلی و چرایی‌اش به همراه دارد.) اما تا کنون به درستی مشخص نبوده است که گردآوریِ به‌چاپ‌رسیده از کدام روایت‌ها به دست آمده. بخشی از این ابهام در جزییات گردآوری‌ها با انتشار نامه‌ی گلایه‌آمیز موسی معروفی در مطبوعات مشخص شد. و بخش مهم‌تر آن بعد از دسترسی به نسخه‌ی تفکیک شده‌ی فرامرز پایور از این گردآوری. با استناد به این نسخه است که اکنون به دقت می‌توان مشخص کرد که موسی معروفی هر گوشه را از کدام ردیف نقل کرده است. اما همچنان این موضوع که پایور از راه چه منبعی به این جزییات دست یافته به شکل دقیق مشخص نیست. هرچند می‌دانیم که او مدتی نزد موسی معروفی به یادگیری مطالب موسیقی ایرانی مشغول بوده است. از روایت‌ها و ثبت‌های موسیقی ایرانی این بر می‌آید که او، موسی معروفی، در بذل دانسته‌هایش به هنرجویان جدی و توصیه‌شده از سوی استادان موسیقی دریغ نمی‌ورزیده است. نیز بر ما روشن است که صبا شاگردانش را به این کار توصیه می‌کرده است که در ادامه با روایت لطف‌الله مفخم پایان از این موضوع آگاه خواهید شد. بخش بسیار مهم دیگر از نادانسته‌های این ردیف در نسخه‌برداری لطف‌الله مفخم پایان از ردیف موسی معروفی پاسخ می‌یابد؛ گویی با این نسخه‌برداری‌ها ما سه روایت از کار موسی خان را امروزه در دسترس داریم.

نسخه‌برداری لطف‌الله مفخم پایان از ردیف موسی معروفی

اگر به قسمتی از یادداشت لطف‌الله مفخم پایان در ابتدای کتاب دستگاه‌های موسیقی سنتی ایران نگاهی بیندازیم نکته‌ای روشن می‌شود:

«برای رفع این مشکل و یا اطمینان خاطری بیشتر ، استاد از من خواست که برای دقت و درستی بیشتر آهنگ گوشه‌های دستگاه‌ها به استادان موسیقی زمان مراجعه و در صورت امکان رونویسی از ردیف‌های آن‌ها تهیه کنم تا با بررسی آهنگ‌های گوناگون یک گوشه بتوانیم درست‌ترین و ریشه‌دارترین آن‌ها را تنظیم، چاپ و منتشر کنیم.

برای این کار به تدریج، به‌وسیله استاد صبا با سالخورده‌ترین استادان موسیقی زمان، نظیر: شهنازی (علی اکبر)، محجوبی (مرتضی)، معروفی (موسی)، منصوری (ابراهیم) و یاحقی (حسین) که تا حدی به دش خوانی (نوت خوانی) آشنا و هر یک دارای سبک و ردیف ویژه‌ای بودند آشنایی پیدا کردم و ضمن روزها و ماه‌ها صرف وقت و بیان هدف، از سوی خویش ردیف‌های آنها را خواستار می‌شدم و وعده می‌دادم که پس از تنظیم و ویرایش ردیف‌های آنها به نام خودشان چاپ و منتشر خواهد شد، ولی متأسفانه نه تنها پیشنهاد اینجانب به نظر آنها غیرعملی می‌آمد بلکه حاضر به ویرایش و اقدام به این کار نبودند! مخالفت آنها با این کار عللی گوناگون داشت که مهم‌ترین آن عدم آشنایی و آگاهی کافی به خط موسیقی و نداشتن ردیف‌های مرتب و ویراسته شده‌ای بود که مورد موافقت و تأیید دیگر استادان موسیقی نیز باشد برخی از آنها این کار را غیر ممکن و پاره‌ای اظهار می‌داشتند که اصولا چه لزومی دارد که این همه رنج و کوشش را برای چند نفر نوازنده به خود هموار کنید؟

تنها یک نفر به خواسته اینجانب پاسخ موافق داد و او موسی معروفی استاد، هنرمند شریف و با استعدادی بود که دش خوانی و دش نویسی (نوت خوانی و نوت نویسی) را به‌خوبی می‌دانست و با علاقه و کوشش فراوانی که در دوران زندگانی خویش به‌عمل آورده بود، ردیف‌های آقا میرزا عبدالله، آقا حسینقلی و درویش خان را که از یکی به دیگری رسیده بود با دقتی بسیار، در چندین جزوه، با خطی زیبا ویراسته و نوشته بود.»

خوشبختانه با نظر و درایت دکتر برکشلی این کار ارزشمند لطف‌الله مفخم پایان بدون آنکه دچار ویرایش و تجدید نظر شود، به همین شکل دست‌نویس به چاپ می‌رسد.

چیزی که در دستنویس مفخم‌پایان می‌بینیم ردیفی کاملا آمیخته با شعر، مختصر و با گوشه‌هایی است که کمتر در ردیف‌های جا افتاده در شصت سال گذشته آمده است.

ردیف منتظم‌الحکما در دستان موسی معروفی

پس از سال ۱۳۱۸ که استنساخ مفخم پایان انجام شده است، توجه موسی معروفی به ردیف منتظم‌الحکما نوشته‌ی مهدیقلی هدایت جلب می‌شود. مهدیقلی هدایت نت‌نگاری‌اش از محفوظات منتظم‌الحکما (مهدی صلحی) را به هنرستان موسیقی هدیه می‌کند، موسی معروفی با این متن آشنا می‌شود و به تجزیه و تحلیل آن می‌پردازد در عین حال آن را متنی مهم می‌یابد که به طرز شایسته‌ای نگارش نشده است. شاید اهتمام او برای بازنویسی این ردیف (البته به قصد کار شخصی) باعث شده باشد که معروفی بیش از آن چه انتظارش می‌رود در گردآوری نهایی‌اش از ردیف معروف به «ردیف موسی معروفی» از ردیف منتظم‌االحکما نقل مستقیم کرده باشد. همچنین این را هم از نظر نباید دور داشت که تایید روایت منتظم‌الحکما توسط معروفی که به ردیف میرزا عبدالله و میرزا حسین‌قلی تسلط کافی داشته صحه‌ای است بر اعتبار کار مهدیقلی هدایت و منتظم‌الحکما. به هر روی معروفی در این ردیف مطالب مهمی می‌یابد و تصمیم می‌گیرد، گردآوری‌اش را با آن در‌آمیزد.

چاپ کتاب ردیف موسی معروفی؛ بازخوانی نامه‌ی سرگشاده‌ی او

اگر به کتاب چاپ شده از این گردآوری نظری افکنده باشید،‌ خواهید دید که از گردآورنده در آن اثری نمی‌یابیم. حتی در گفته‌ها‌ی محمد بهارلو که در آخرین نمونه‌ی گردآوری در کنار موسی معروفی بوده است،‌ می‌شنویم که این کنار گذاشته شدن و تغییرات گسترده در مراحل منتج به چاپ کتاب برای آن دو روزهای سخت و غمگینانه‌ای را رقم زده است. این اتفاق باعث نگارش نامه‌ای سرگشاده به مطبوعات از سوی معروفی می‌شود:

[…] اکنون که دوره‌ی کامل موسیقی ایرانی به چاپ رسیده با بودن چنین کتاب می‌توانیم ادعا کنیم که ما هم موسیقی داریم زیرا تمام آوازها نوشته شده و پایه و ریشه‌ی موسیقی ایرانی را به دست می‌دهد. ضمناً باید دانست که این کتاب برای استفاده‌ی ایرانی است نه خارجی زیرا علامات خاصی که در موسیقی ایرانی به کار می‌رود در موسیقی اروپایی وجود ندارد و ما چنانچه بخواهیم موسیقی ایرانی را برای آنان بنویسیم باید به طور دیگر نوشته شود مثلا موسیقی آواز که بدون ضرب نوشته می‌شود مخصوص موسیقی ایران است که ناچار چون میخواهیم که حالت طبیعی خود را از دست ندهد لازم است آن را بدون ضرب بنویسیم مگر در جایی که خود دارای ضرب باشد مانند کرشمه و زنگوله و غیره پس می‌توانیم بگوییم نوشتن مقدار زیادی به زبان فرانسه در این کتاب برای خارجیان و اتلاف وقت لزومی نداشت زیرا اگر برای ایرانی است که به طور اکثر فرانسه نمی‌دانند و اگر برای خارجی است که آنها نمی‌توانند از این کتاب استفاده نمایند پس چه لزومی داشت که مدتی چاپ کتاب برای این عمل غیر ضروری به تأخیر بیفتد در صورتی که این قبیل کتاب‌های لازم هر قدر زودتر به دست هنرمندان و محصلین برسد بهتر است.

[…] دیگر آن که خوب بود اولیای هنرهای زیبا از کسانی که راجع به این کتاب زحمت کشیده‌اند از جمع‌آوری و پاک‌نویس و نویسنده‌ی نت و غیره تشویق و تقدیری به عمل آورده تا بعدها هم دیگران برای قبول زحمت با نهایت میل حاضر گردند و در صورت عدم تشویق و تقدیر البته باعث دل سردی خواهد شد زیرا لاقیدی و بی‌اعتنایی نسبت به خدمت گزاران بی‌اعتنایی به هنر و هنرمند است و البته تقدیر هم بایستی در کتاب نوشته می‌شد تا باعث دلگرمی می‌گردید.

ضمناً ناگفته نماند که این کتاب قبل از مطالعه‌ی ردیف مرحوم هدایت در زمان وزارت فرهنگ جناب آقای علی اصغر حکمت از اداره‌ی انطباعات نگارش فعلی تقاضا شده بود که اجازه‌ی طبع آن را با خرج آن اداره صادر فرمایند یعنی مخارج آن را بدهند تا اینجانب کتاب را به نفع خود به طبع برساند و به موجب نامه‌ی شماره‌ی ۵۵۴۱ در تاریخ ۱۷/۴/۲۷ که از طرف اداره ی انطباعات به اینجانب نوشته شده طبع کتاب مزبور به تصویب شورای عالی معارف رسیده بود ولی متأسفانه آقای حکمت استعفا داده و آقای مرآت به جای ایشان برقرار گردید اینجانب فکر کردم که ممکن است نسخه‌ی منحصر به فرد کتاب را به اداره‌ی موسیقی کشور برای اظهار نظر بفرستند و چون در آن موقع در اداره‌ی موسیقی کشور نسبت به موسیقی ایرانی نظر مساعدی در کار نبود اصل نسخه هم از بین خواهد رفت لذا کتاب خود را از اداره‌ی انطباعات گرفته و دیگر موضوع را تعقیب ننمودم بعداً که کمیسیونی از طرف اداره‌ی هنرهای زیبا برای رسیدگی و موضوع طبع کتاب تشکیل شده بود یکی از دوستان گفت انجمن فرهنگی ایران و آمریکا حاضر است این کتاب را تحت نظر خودتان به طبع برساند مقداری در حدود دویست جلد از کتاب را برای خود بردارد و بقیه متعلق به خودتان باشد که به نفع خود به فروش برسانید من در آن موقع چون دیدم [اداره‌ی] هنرهای زیبا مایل است این کار توسط آن اداره انجام شود قبول نکردم. از طرف دانشگاه نیز حاضر شدند که کتاب را چاپ نمایند باز هم قبول ننمودم زیرا در آن موقع تصور نمی‌کردم تا این اندازه زحمات مرا نادیده خواهند گرفت که در کتاب به جای تشویق و تقدیر از زحمات من بنویسند گردآورنده موسی معروفی و تا این اندازه مورد بی‌علاقه‌گی و بی‌مهری واقع شوم حتی مختصری از شرح حال و خدمات من که نوشته و برای درج در کتاب فرستاده بودم در کتاب نوشته نشود چرا و برای چه؟ من که علت آن را نمی‌دانم شما چطور؟ گرچه قصد اساسی من جز خدمت به هم وطنان و موسیقی وطنی چیز دیگری نبوده و نیست عاشق یارم مرا با کفر و با ایمان چه کارید به وظیفه نموده و بتوانیم آن طور که شایسته است خدمت‌گزار باشیم. به هر حال تا زنده ایم وظیفه‌ای جز خدمت به میهن عزیز نداریم خداوند ما را توفیق دهد تا عمل.

۱۰ آذرماه ۱۳۴۲، موسی معروفی

معروفی تا سال ۱۳۱۸ در دو مرحله این ردیف را به گفته‌ی خودش بازنویسی کرده است: اول با اطلاعاتش از ردیف درویش خان، و سپس با در اختیار داشتن نت‌نویسی‌های وزیری از میرزاها. پویه‌ی سوم این کار سترگ با در‌آمیختن ردیف منتظم‌الحکما با گردآوری‌هایش است که ظاهرا به شکل کنونی که در دست همگان است نزدیک‌تر است.

نسخه‌برداری پایور از ردیف موسی معروفی

پایور این نسخه برداری را در شش دفتر بیاضی دست‌ساز در ابعاد ۲۷ در ۱۸ با مداد نوشته است. در صفحه‌ی اول دفتر اول چنین آمده است:

ع از ردیف میرزا عبدالله

ح از ردیف آقا حسینقلی

د از ردیف درویش خان

م از ردیف منتظم‌الحکما

یک دوره ردیف موسیقی ایرانی که توسط آقای موسی معروفی از اساتید موسیقی کلاسیک قدیم ایران جمع‌آوری شده در۶ دفتر

دفتر اول
آواز اصفهان، دستگاه راست‌پنجگاه، دستگاه نوا

دفتر دوم
بقیه دستگاه نوا، دستگاه سه‌گاه، دستگاه همایون

دفتر سوم
دستگاه چهارگاه، آواز افشاری، آواز ترک

دفتر چهارم
دستان عرب، دشتی، شور

دفتر پنجم
بقیه‌ شور، بیات کرد، ماهور

دفتر ششم
بقیه‌ دستگاه ماهور

درباره‌ی این مجموعه، ۶ دفتر می‌دانیم:

  • تاریخ کتابت ندارد.
  • او در ابتدای هر گوشه این حروف اختصاری را نوشته است و در گوشه‌هایی این تعیین‌کنندگی غایب است یا خارج از این نشانه‌هاست؛ در مواردی نام اشخاص دیگری آمده است:‌ ساغری‌زاده، حاجی، قهرمانی و…
  • هرچند بخش بسیار جالب‌توجه این نسخه‌برداری تعیین گوشه‌به‌گوشه‌ی ماخذ این گردآوری است اما شاید مهم‌ترین بخش این سند ارجاع و تصریح بخشی است که به درویش خان منسوب است.
  • این ردیف شباهت بلامنازعی با نسخه‌ی چاپ‌شده دارد و چند نکته را روشن می‌کند:
    1. نسخه‌ی چاپ شده آخرین تصحیح معروفی بوده است.
    2. این لایه‌ی روشن‌کننده‌ی روایت‌ها از نسخه‌ی چاپی در مراحل آخر حذف شده است.
    3. به احتمال خیلی زیاد پایور در ثبت نام‌ها از معروفی کمک گرفته است.
  • از آنجا که معروفی گفته است که به نت‌نویسی هدایت/ روایت منتظم‌الحکما ایرادهایی وارد است و او به تصحیح آنها پرداخته است و اکنون نت‌نویسی هدایت به طور کامل در دسترس است و ما می‌دانیم کدام گوشه‌ها از نوشته‌های او برگرفته شده است، روش بازنویسی معروفی از آن ردیف کاملا قابل پژوهش و بازپردازش است.
  • در یک گوشه این جمله جالب توجه است: «از ردیف هنگ‌افرین که با ردیف منتظم‌الحکما یکی است.»
  •  این ثبت روشن می‌کند که: ۴۳.۷٪  این ردیف از منتظم‌الحکما، ۱۷٪ از درویش خان، ۱۳٪ از میرزا حسینقلی، ۱.۰۸٪ از میرزا عبدالله، ۱۵.۹٪ مشخص نشده، ۲.۵٪ از قدما، دو گوشه از قهرمانی، ‌یک گوشه از نوایی، یک گوشه از ساغری‌زاده، و یک گوشه از هنگ‌آفرین است.
  • در میان دفترهای پایور دو دفتر دیگر نیز به موسی معروفی اختصاص دارد. یکی بخشی از ساخته‌های اوست و دیگری ردیف دستگاه ماهور که در عنوان آن نوشته شده: «که توسط موسی معروفی به سبک خاصی تنظیم گردیده است.»

هدف‌گذاری خانه‌ی پایور در قبال نسخه‌برداری پایور از ردیف موسی معروفی

در افق پیش رو با این سه سند، یعنی ۱. شش دفتر بازنویسی پایور، ۲. دفتر بازنویسی مفخم پایان و ۳. دو دفتر دیگر پایور کار ما چنین تعریف می‌شود:

  • بازنویسی بدون دخل و تصرف دست‌نویس پایور.
  • بازنویسی بدون دخل و تصرف دست‌نویس لطف‌الله مفخم پایان
  • بازنویسی بدون دخل و تصرف دو دفتر دیگری که پایور در حاشیه‌ی استنساخ کامل ردیف از گردآوری‌های موسی معروفی دست‌نویس کرده است.
  • مطالعه‌ی تطبیقی بین آنچه به عنوان ردیف میرزا حسین‌قلی در این گردآوری آمده است. مطابقت و مقایسه با اجراهای صوتی و منابع مکتوبی چون: ردیف میرزا حسین‌قلی نگارش فرهاد ارژنگی و فرامرز پایور، اجرای علی‌اکبر شهنازی، و نت‌نویسی وهدانی و پیرنیاکان.
  • مطالعه‌ی تطبیقی و روش‌شناسی موسی معروفی در بازنویسی ردیف منتظم‌الحکما با نت‌نویسی مخبرالسلطنه‌ هدایت.
  • تفکیک کردن گردآوری و پشت هم کردن قول‌های هر کدام از روایت‌کنندگان برای رسیدن به روش‌ها و تکنیک‌های هر استاد ردیف‌دان.
  • روش‌شناسی موسی معروفی در انتخاب‌ها و گزینش‌ها و استخراج منطق گزینش او.
  • انتشار اصل اسناد همراه این مطالعات تطبیقی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *